تحلیلی انتقادی از بازآفرینی منظر شهری ناهمساز در سامان دهی بافت های تاریخی، نمونه موردی  مرکز ملی هنر و فرهنگ ژرژ پمپیدو پاریس

ازآفرینی منظر شهری در بافت‌های تاریخی، حوزه ای میان دانشی است که برای نیل به اهداف خود، باید ساحت‌هایی چون منظر، طراحی شهری و مرمت شهری را مورد مطالعه قرار دهد. علم منظر با رویکردی عملکردگرا و هویت بخش، به دنبال یافتن پاسخ‌های معتبر در مسائل طراحی منظری است. از سوی دیگر یکی از مهم‌ترین مسائل زیرساخت...

Descripción completa

Guardado en:
Detalles Bibliográficos
Autor principal: رضا گنجعلی خانی
Formato: article
Lenguaje:EN
FA
Publicado: Nazar 2016
Materias:
N
Acceso en línea:https://doaj.org/article/4e695e44dd1a480aa5628ca2e928e976
Etiquetas: Agregar Etiqueta
Sin Etiquetas, Sea el primero en etiquetar este registro!
Descripción
Sumario:ازآفرینی منظر شهری در بافت‌های تاریخی، حوزه ای میان دانشی است که برای نیل به اهداف خود، باید ساحت‌هایی چون منظر، طراحی شهری و مرمت شهری را مورد مطالعه قرار دهد. علم منظر با رویکردی عملکردگرا و هویت بخش، به دنبال یافتن پاسخ‌های معتبر در مسائل طراحی منظری است. از سوی دیگر یکی از مهم‌ترین مسائل زیرساختی مرمت شهری، حریم‌گذاری بر بافت ها و محوطه‌های تاریخی است. این مهم از پیچیده‌ترین نوع مطالعات عرصه شهرسازی و برنامه‌ریزی شهری است. چند پهلو بودن حریم‌گذاری بر ثروت ها و میراث‌فرهنگی یک کشور که بافت های تاریخی از شایان ترین آن‌هاست، عامل این پیچیدگی خواهد بود. در مرمت های شهری که حرمت و حریم بافت های تاریخی در نظر گرفته نمی شود؛ این سؤال و دغدغه را برای بسیاری از منتقدین و دوست‌داران بافت های تاریخی، ایجاد می‌کند که آیا این نوع سامان‌دهی، درست و به دور از مشکلات بعدی خواهد بود؟ مولفه هایی چون پویایی، سرزندگی، جاذبه گردشگری از یک سو، و از سوی دیگر مؤلفه‌های مهمی چون تعاملات اجتماعی، ساختار و منظر تاریخی منطقه، زمینه‌گرایی و هویت، از سوی دیگر مباحثی هستند که باید موشکافانه تحلیل شوند. یکی از نمونه‌های مطرح در حوزه منظر و مرمت شهری، مرکز ملی هنر و فرهنگ ژرژ‌پمپیدو پاریس است که بسیاری از صاحب نظران و منتقدان، آن را الگویی موفق به حساب می آورند. لذا این ساختمان و محله ای که در آن واقع است، در این پژوهش، به عنوان نمونه انتخاب و در راستای هدف مقاله، تحلیل شده است. آنچه در پیش است، سعی دارد؛ با نگاهی علمی و خالی از تعصب نسبت به تاریخ، روشن سازد که مکان یابی پروژه ژرژپمپیدو، به نادرست برای این گونه معماری، انتخاب شده و منظری ناهمساز را آفریده که خوانش تاریخی بافت شهریِ مورد نظر را خدشه دار کرده است. همچنین این مقاله، نقد و پاسخی صریح خواهد بود بر رویکردهایی که مؤید و موافق این روش حریم‌گذاری و مرمت بافت‌های تاریخی هستند. این پروژه بر پایه مطالعات میدانی، کتابخانه‌ای، مصاحبه و تهیه پرسش‌نامه، انجام شده است.