امکان شناخت انسان در آراء یاسپرس و جوادی آملی
یاسپرس، به عنوان فیلسوفی اگزیستانس، ذات و حقیقت انسان را اگزیستنس مینامد و بر این باور است که شناخت من به عنوان اگزیستنس در فرآیند خودنگری -تأمل در خویش- انسان را به بیرون از خود که همان امر متعالی است میرساند. یاسپرس بر آن است که اگزیستنس در لحظاتی از زندگی انسان به صورت تفسیرشده ظهور پیدا میکند...
Guardado en:
Autor principal: | |
---|---|
Formato: | article |
Lenguaje: | FA |
Publicado: |
Imam Sadiq University
2021
|
Materias: | |
Acceso en línea: | https://doaj.org/article/97b63247f1fb4551aff343e88e380436 |
Etiquetas: |
Agregar Etiqueta
Sin Etiquetas, Sea el primero en etiquetar este registro!
|
Sumario: | یاسپرس، به عنوان فیلسوفی اگزیستانس، ذات و حقیقت انسان را اگزیستنس مینامد و بر این باور است که شناخت من به عنوان اگزیستنس در فرآیند خودنگری -تأمل در خویش- انسان را به بیرون از خود که همان امر متعالی است میرساند. یاسپرس بر آن است که اگزیستنس در لحظاتی از زندگی انسان به صورت تفسیرشده ظهور پیدا میکند و با فراروی از درونِ مرزهای سوژه به نحوی از بیرون از خود آگاهی مییابد. از سوی دیگر در فلسفۀ اسلامی شناخت انسان امری ممکن و مقدور است و این شناخت به نوعی در پیوند با امر متعالی تصویر شده است. جوادی آملی، به عنوان فیلسوفی مسلمان، به مسئلۀ انسانشناسی به طور ویژه پرداخته است. دیدگاه اصلی وی در شناخت انسان بر موضوع فطرت مبتنی است. جوادی آملی، با بررسی راههای شناخت انسان، موضوع فطرت را پیش کشیده و، با برجسته کردن آن، ایدۀ انسان محکم و متشابه را طرح میکند. بر خلاف یاسپرس، که معتقد است اگزیستنس هرگز به یک شکل واحد و کلّی ظهور پیدا نمیکند و لذا هیچ نسخۀ یکسانی برای شناخت انسان راهگشا نیست، جوادی آملی، با ترسیم ایدۀ انسان محکم، مسیر شناخت حقیقی انسان را هموارتر میکند. در رویکرد یاسپرس انسان با فراروی از حدّ خویش و در ارتباط با امر متعالی به درک اگزیستنس به نحو حضوری و وجودی دست مییابد. همچنین در دیدگاه جوادی آملی بر رابطۀ حضوری خودشناسی و خداشناسی تأکید شده است. |
---|