دربارۀ چگونگی علم خداوند به شرطی‌های خلاف واقعِ آزادی

در پاسخ به مسئلۀ ناسازگاری میان مشیت مطلق الهی و آزادی مخلوقات، مولینیزم نظریه علم میانی را مطرح می‌کند، نظریه‌ای که با فرض علم خداوند به شرطی‌های خلاف واقعِ آزادی ادعا می‌کند که می‌توان بدون حذف یکی از طرفین (مشیت یا آزادی) مسئله فوق را حل نمود. بدین نحو که خداوند با علم به این شرطی‌ها و بالفعل کرد...

Descripción completa

Guardado en:
Detalles Bibliográficos
Autores principales: فریدالدین سبط, ابراهیم آزادگان, مهدی اصفهانی, اعظم قاسمی
Formato: article
Lenguaje:FA
Publicado: Imam Sadiq University 2021
Materias:
Acceso en línea:https://doaj.org/article/bafbedea28bb41069f0ff473a2a2f579
Etiquetas: Agregar Etiqueta
Sin Etiquetas, Sea el primero en etiquetar este registro!
Descripción
Sumario:در پاسخ به مسئلۀ ناسازگاری میان مشیت مطلق الهی و آزادی مخلوقات، مولینیزم نظریه علم میانی را مطرح می‌کند، نظریه‌ای که با فرض علم خداوند به شرطی‌های خلاف واقعِ آزادی ادعا می‌کند که می‌توان بدون حذف یکی از طرفین (مشیت یا آزادی) مسئله فوق را حل نمود. بدین نحو که خداوند با علم به این شرطی‌ها و بالفعل کردن مقدم آنها می‌داند که مخلوقات، آزادانه چه فعلی را محقق خواهند کرد. لذا بدین طریق هم آزادی مخلوقات حفظ می‌گردد و هم مشیت خداوند که عبارت است از علم پیشین و کنترل او بر افعال مخلوقات. نوشتۀ پیش رو سعی دارد نشان دهد از آنجا که عدم تغییرپذیری خداوند یکی از مفروضات اصلی مولینیزم است، لذا این دیدگاه نمی‌تواند صفت اراده را به خداوند نسبت دهد، زیرا صفت اراده برای مولینیزم امری است دوسویه که مستلزم حرکت از امکان به سمت فعلیت است و این امر معنایی جز پذیرش تغییر در ذات الهی ندارد. در پایان استدلال خواهیم کرد که چون معلومات شرطی نیازمند بالفعل شدن توسط اراده الهی هستند، در نتیجه طرح شرطی‌های خلاف واقع در داخل علم الهی طرحی ناموفق است و بحث پیرامون صدقِ آن کمک شایانی در حل مسئله فوق نمی‌کند.